حوزه های EFQM
در مجموع EFQM دارای دو بخش است. بخش اول آن را با نام توانمند سازها می شناسند. این بخش دارای پنج حوزه مختلف است. ابتدا و به عنوان یکی از کارهای اصلی در EFQM ، مدیریت و رهبری سازمان باید منظم ودارای برنامه باشد. این حوزه به عنوان اصلی ترین حوزه در تمام استانداردها و مدل های مدیریت است زیرا تا زمانی که تعهد لازم در این حوزه وجود نداشته باشد تمام فرایندهای سازمان معیوب بوده و بدون برنامه و هدف مشخص برنامه ریزی شده عمل خواهند کرد.
بازنگری و ثبت تمام فرایند ها یکی دیگر از ستونهای EFQM در بخش توانمندسازهاست. باید مشخص شود که فرایندهای موجود در سازمان چیست و هر کدام چه اهمیتی دارد و اصلا لازم و ضرور هستند یا خیر و می توان بخشی از آن ها را حذف نمود تا هزینه ها کمتر شود.
حوزه مهم دیگر کارکنان سازمان هستند. فراموش نکنیک که این کارکنان هستند که اهداف مدیران در سازمان را پیاده سازی می کنند. پس باید دارای برنامه و باشند ، باید برای آن ها ارزش قایل شد، باید به آن ها رسیدگی کرد، باید آن ها را کنترل نمود و از همه مهمتری باید آن ها را ارزیابی کرد و برنامه ارزیابی مشخص و مدونی در سازمان برای کارکنان وجود داشته باشد.
خط و مشی ها باید تعریف شود. باید مشخص شود که فرایندها بر اساس چه اصول و رویکردی باید اجرایی شوند. باید نیازها سنجیده شود ، هزینه ها کنترل شود، وضعیت اجرای کارها ارزیابی شود، گزارشات منظم باشد و بر اساس یک دستورالعمل تدوین شود، و ….
EFQM به تامین کنندکان و فروشندگان ما نیز کار دارد. یعنی روابط ما با تامین کنندگانمان باید داری برنامه باشد. ما باید بتوانیم روابط مان با تامین کنندگان و یا سازمان های بالادستی مان را نیز مدیریت کنیم. این موضوع بسیار مهم است که در ارتباط با این افراد، و همچنین در ارتباط با فروشندگانمان مانند نماینده هاو عاملیت ها، به قوانین و مقررات آن ها احترام بگذاریم و این احترام گذاشتن لطمه ای بر کسب و کارما وارد نکند و با قوانین و اصول ما منافات نداشته باشد. باید به گونه ای روابط را مدیریت کنیم که میزان ریسک از سوی نماینده ها کاهش پیدا کند و این زنجیره ارتباطی به بهترین شکل ممکن حفظ شود.
EFQM در بخش دوم خود به نتایج فعالیت های ما نگاه می کند و برای مدیریت کردن نتایج فعالیت ها در چهارحوزه نقش خود را ایفا می کند.
ابتدا نتایج کارکنان مورد ارزیابی قرار می گیرد. میزان انگیزه کارکنان، میزان ماندگاری نیروها و گزارش ارزیابی عملکرد کارکنان در این قسمت موردتوجه EFQM است. لازم به ذکر است که EFQM برای همه این موارد راه حل دارد و حتی نحوه اجرا نیز در EFQM مشخص شده است.
حوزه دوم مورد توجه EFQM در بخش نتایج ، مشتریان هستند. برند تنها با وجودداشتن محصول در ویترین ها ایجاد نمی شود. میزان رضایتمندی مشتریان، میزان توجه به نیازهای مشتریان، ایجاد ساختاری که بتواند نیازهای آینده مشتریان را پیش بینی نماید و … از الزامات مقبولیت در بین مشتریان است و EFQM بسیار در این قسمت تاکید دارد.
نتایج مربوط به جامعه نیز باید برسی شود. مقصود از جامعه هر نوع ارتباطی است که در محیط عملکرد سازمان است و از نوع فروش نیست. سازمان غیر از خودش و کارکنانش در قبال سایر ارتباط های مستقیم و غیر مستقیم نیز مسئول است و باید از هر نظر یک سازمان کامل باشد.
و آخرین بخش نتایج ، نتایج کلیدی عملکرد است. این نتایج مشخص می کند که در دوره هایی مختلف چه میزان از اهداف کلی سازمان محقق شده و اگر انحرافاتی از اهداف وجود دارد این تغییر مسیر ها در کجاست و چگونه باید آن ها را مرتفع نمود؟ گزارشات فروش و درآمد و میزان انحراف از برنامه های فروش و درآمد زایی، تا سایر برنامه ای دیگر در این قسمت سنجیده می شود.
به زبان ساده EFQM می گوید یک برنامه مدون و منسجم داشته باشید (که راه ایجاد آن را نیز EFQM آموزش می دهد) و سپس به اجرای آن متعهد باشید. اجرای های خود را کنترل کنید و نتایج به دست آمده را ارزیابی نمایید و در نهایت برای انحراف ها از استراتژی ها و اهداف یک برنامه ریزی معیین انجام دهید.
به این ساختار اصطلاحا PDCA یا چرخه دمینک می گویند.
در مطالب بعدی به صورت تخصصی تر حوزه های مختلف را توضیح خواهیم داد و تکنیک ها و روش ها ومنطق های مختلف حاکم بر EFQM را شرح می دهیم.
برای مشاوره ایزو و مشاوره EFQM همین حالا با کارشناسان آریان گستر تماس حاصل فرمایید.
02177942240-77959675
پینگ بک دوره ممیزی داخلی ایزو 9001