مدیریت را کی، کجا، چطور یاد گرفته اید؟

چند ترمی است که از دانشجویان می خواهم اگر با کسی برخورد کردند که از دید آنها مدیر موفقی است این سئوال را از او بپرسند و پاسخ هائی که می شنوند را در کلاس طرح و بحث کنند. بعضی از این پاسخ ها به قرار زیر بوده است:

مدیریت کردن را از پدرم آموختم و از ناکامی های رقیب درس گرفتم و سعی داشتم که هیچگاه اشتباهات دیگران را تکرار نکنم،من از کارمندی جزء کارم را شروع کردم و همین تجربه باعث شد تا در کنار ویژگی های ذاتی مدیریت، موفق باشم.

یادگیری تدریجی

مدیریت کردن را متاسفانه تدریجی و در حین کار یاد گرفتم،سعی کردم هر کار نادرستی را که مدیران قبلی انجام داده اند انجام ندهم،از هر مدیری نکته های خوبی را یادگرفتم و به کار بستم.
مدیریت کردن را از نقاط قوت و ضعف مدیران رقیب یادگرفتم. مطالعه هم داشتم.
مدیریت کردن ذاتی است،شما باید قبل از مدیر شدن مدیر باشید.

من در مدیریت الگو داشتم و معتقدم که بدون الگو نمی توان مدیریت کرد.

مدیریت کردن را به تدریج از محیط و بازخوردها یاد گرفتم.
از زمان دبستان که مبصر بودم.
دست و پنجه نرم کردن با مشکلات
از کودکی، چون فرزند اول خانواده بودم.
رشته تحصیلی من مدیریت است و الفبا را آنجا یاد گرفتم. پدرم هم مشوق و الگوی خوبی برایم بود. البته به نظر من 40 درصد مدیریت غریزی و بقیه آن تخصص و علاقه است.

تجربه پلکانی

به نظر من اولین مدرسه مدیریت، محیط خانواده و بعد از آن محیط اولیه کار است.
به صورت سعی و خطا و تجربی، همراه با رشد سلسله مراتبی
رصد رفتار و اخلاق مدیران موفق مافوق
تجربه مبصر بودن در کلاس درس چرا که دغدغه اداره کلاس در غیاب معلم را داشتم.
ازبچگی در خانه و در بازی با دوستانم مدیریت می کردم.
هیچوقت به چالش های جدید و فراتر از توانم”نه” نگفتم.
در دوران کار از مدیران مختلفی که احساس می کردم موفق هستند تجاربی کسب کرده ام. حدود 10 سال است که هر روز چیز تازه ای یاد می گیرم و هنوز پله اول هستم.

 به نظر می رسد بخش عمده ای از این اظهارنظر ها را می توان در بیت زیر هم پیدا کرد:
از درس و کتاب کار من راست نشد
شاگردی روزگار استادم کرد

برای مشاوره و کمک در بحث های مختلف مدیریتی و همچنین سیستم های مدیریتی مانند ایزو 9001 می توانید با کارشناسان مشاوره ایزو تماس بگیرید.

در مسیر موفقیت همراه ما باشید.

021-77942240-77959675