نظریه مارپيچ سكوت
نظریه مارپيچ سكوت را در متن زیر می توانید دنبال بفرمایید:
عامل مهمی که در روانشناسی ارتباطی وارد عمل ميشود، «مارپيچ سكوت» است به اين معنا كه در خصوص يك موضوع مناقشهانگيز، افراد دربارة توزيع افكار عمومي حدسهايي ميزنند آنها سعي ميكنند دريابند كه آيا در اكثريت قرار دارند يا در اقليت؛ و سپس ميكوشند تعيين كنند كه آيا تغيير افكار عمومي در جهت موافقت با آنهاست يا خير.
مارپيچ سكوت
به باورنئومان، اگر آنها احساس كنند در اقليت قرار دارند يا تغيير افكار عمومي در جهت فاصله گرفتن از آنهاست، ترجيح ميدهند سكوت اختيار كنند هر چقدر اقليت بيشتر سكوت كنند، مردم احساس ميكنند كه ديدگاه خاص و متفاوت ارائه نشده است و لذا مارپيچ سكوت تشديد مي شود (سورين و تانكارد، 1381:7-96).
ويندال، سيگنايزر و اولسون معتقدند كه نظرية مارپيچ سكوت بر فرضيات زير استوار است:
1. اگر مردم احساس كنند داراي عقايد مشترك با ديگران هستند، دربارة آنها با يكديگر صحبت ميكنند؛ اما اگر احساس كنند فقط خودشان صاحب عقيدة خاصي هستند، آن عقيده را آشكارا ابراز نميكنند.
2. افراد ممكن است از رسانههاي جمعي به عنوان منبع توزيع عقايد استفاده كنند،اگر عقيدة خاص آنها در رسانه مطرح نشده باشد،آنها نتيجه ميگيرند كه آن عقيده مورد پذيرش عمومي نيست.
3. همة رسانهها به شيوهاي تقريباً انحصاري، عقايد مشابهي را بيان ميكنند (هم صدايي) و موجب ميشوند كه مردم، اغلب از جّو فكري جامعه تصوير نادرستي داشته باشند.
4. بسياري از افراد كه عقيدة خاصي دارند، از ترس انزوا از آن دفاع نميكنند. لذا هر چه بيشتر، افراد ساكت بمانند، ديگران احساس ميكنند كه عقيده مخالف وجود ندارد و بنابراين مارپيچ سكوت در جامعه شكل ميگيرد
جهت مشاوره ایزو در هر لحظه کارکنان فنی و کارشناس شرکت آریان گستر پاسخگوی شما می باشند،لذا همین حالا با ما تماس حاصل فرمایید.
02177942240-77959675
مشاوره در امر مدیریت با آریان گستر
در مسیر موفقیت با ما همراه باشید.